مبانی ومفهوم سیاست خارجی- میرحسین تلاش
مفهوم سیاست خارجی
میرحسین " تلاش" [1]
چکیده
بدیهی است که تمامی واحدهای سیاسی نیازمند خطوطی استند تا جهت گیری شان را در قبال دولت ها وسازمانهای بینالمللی تبیین کنند. موقف گیری یک دولت در برابر دولت ها و سازمان های بینالمللی عبارت ازموضع گیری وجهت گیری هایی است که بوسیله کنش و واکنش توسط دولت ها انجام میشود. آنچه به عنوان کنش و واکنش در نزد دولت ها وجود دارد منافع ملی است. منافع ملی دستهای از منفعت های یک ملت است که توسط دولت تشخیص داده میشود. بنا براین، منافع ملی زمینه را بمنظور ایجاد تعامل و ارتباط یک دولت با دولت های دیگر و سازمان های بینالمللی فراهم میکند. تعامل و ارتباط مبیین سیاست خارجی یک دولت است که در ماورای مرزها بصورت کنش و واکنش توسط واحد های سیاسی انجام می شود. به این مفهوم، سیاست خارجی به مجموعه ای از برنامه های پیش طرح شده ای اطلاق می شود که شامل جهت گیری ها، موضع گیری ها، اقدامات و انجام عمل هایی است که یک دولت در قبال دولت ها و سازمان های بینالمللی بمنظور رسیدن به اهداف، درچار چوب منافع ملی اتخاذ میکند. در ارتباط با موضوع، عناوینی مختلفی در مورد چیستی و مفهوم سیاست خارجی اختصاص یافته است، که طی مباحث جداگانه هریکی مورد بحث قرار میگیرد.
کلید واژه: سیاست خارجی، تفاوت ها، جهت گیری، منافع ملی و مجریان سیاست خارجی.
مقدمه
درشرایط حاضر، ارتباطات و تعامل از نیازمندی های اساسی دولت ها تلقی میشودکه شامل؛ جهت گیری ها، موضع گیری ها ومجموعه اقداماتی است که بصورت کنش و واکنش ازجانب دولتی در برابر دولت های دیگرو سازمان های بینالمللی انجام میشود. آنچه به عنوان کنش و واکنش تذکر داده میشود به معنی اتخاذ و انجام تصامیمی است که در محور منافع ملی می چرخد. منافع ملی تنها هدفی است که دولت ها در سیاست خارجی خود آن را دنبال میکنند. منافع ملی عبارت است از، دستهای از منفعت های یک ملت که توسط دولت تشخیص داده میشود. تشخیص منافع ملی بستگی به شرایط ومقتضیات زمان دارد یعنی؛ شرایط همچون جنگ وصلح یا حالت دیگری که بیشتر اعمال فشار بر تصمیم گیری دولت ها دارد، تاثیر گذار می باشد. بطور مثال، در سال1938 چکسلواکیا به جای مقابله با هیتلر، قسمتی از خاک خود را داد و از آن چشم پوشی نمود. یا دنمارک درسال 1940 بنا بر اولتیماتوم آلمان اجازه پیاده شدن قوای هیتلر را در آن کشور صادر نمود.
آنچه به عنوان پرسشی اساسی که در بحث ما وجود دارد چیستی و مفهوم سیاست خارجی است؟ در رابطه به سیاست خارجی کتب ومقالات مختلفی به نشر و به چاپ رسیده است، مگر تحقیق حاضر بصورت کیفی وکتابخانهای یک تحقیق منسجم و فشرده برای شرح مبانی و مفهوم سیاست خارجی است. گرچی به نظر میرسد، سیاست خارجی به مجموعه برنامه های پیش طرح شدهای اطلاق میشود که شامل جهت گیری ها، موضع گیری ها، اقدامات و انجام عمل هایی است که یک دولت در قبال دولت ها و سازمان های بینالمللی بمنظور رسیدن به اهداف، درچار چوب منافع ملی اتخاذ میکند. در پژوهش حاضر سعی خواهم کرد تا بصورت مفصل به چیستی و مفهوم سیاست خارجی طی عناوینی مختلفی بپردازم.
مبحث اول: مفهوم سیاست خارجی
سیا ست خارجی یک کلمهی ترکیبی بوده، که سیاست برابر پولیتیک (politiqiue) فرانسه است و خودگرفته شده از ریشه لاتینی(politicus) ویونانی polis (شهر) اقتباس شده است. برداشتهای متفاوتی از سیاست توسط متفکرین بیان شده: به معنی هنر و عمل حکومت درکشور، خط ومش یا تصمیم گیری های سیاستمدران، وسیله دسترسی به قدرت وامثال چنین برداشت ها وجود دارد. اینکه واژه خارجی ضمیمه آن میگردد انجام آن دربیرون از قلمرو کشور متصور است. از سیاست خارجی در کتب مختلفی بگونه ذیل تعریف شده است:
فرهنگسیاسی آرش: « سیا ست خارجی، عبارت است از یک استراتیژی یا یک رشته اعمال از پیش طرح ریزی شده توسط تصمیم گیرندگان حکومتی که مقصود آن دستیابی به اهدافی معین، در چارچوب منافع ملی و در محیط بینالمللی است. » ( علی بابایی، 1329359:)
آموزش دانش سیاسی: « سیاست خارجی کشورها مجموعهی موضع گیریها، اقدامات وتصمیماتی است که دولت های ملی نسبت به یکدیگر و یا نسبت به سازمان های بینالمللی اتخاذ میکند و هدف اصلی آن ها تامین منافع دولت ملی به عنوان واحدی یک پارچه است.» ( بشریه، 215:1382)
سیاست جهانی: « سیاست خارجی مجموعهی از روابط بینالمللی است یا به عبارت دیگر، سیاست خارجی مجموعهی از راههای انتخاب است که در باره مردم، مکان ها و یا چیز ها ویا چیزهای فراتر از محدودهای کشور اتخاذ میگردد." ( راست و هاروی ، 1385: 246 )
ماهیت سیاست گذاری خارجی: « سیاست خارجی به حوزهای از سیاست اطلاق میشود که به مهم ترین مرز موجود بینکشور و روابط بینالملل مربوط میگردد. این مرز دقیقاً همان مرزی است که تعیین کننده حدود عملکرد سیاسی حکومتی در صحنه روابط بینالملل است." (ترجمه سیف زاده ،1374: 15)
خطوط اساسی سیاست خارجی افغانستان: « عبارت از رفتار یک جامعه سامان یافته در چهار چوب یک دولت دارای حاکمیت ملی، در برابرمحیط سیاسی پیرامون آن ." ( سپنتا،1387 )
سیاست خارجی، به مجموعهی تصامیم و برنامه های پیش طرح شدهای اطلاق میگردد که شامل جهت گیریها، موضع گیری ها، اقدامات وانجام عمل هایی است که یک دولت در قبال دولت ها وسازمان های بینالمللی بمنظور رسیدن به اهداف در چهار چوب منافع ملی اتخاذ میکند. ( نویسنده)
جهت گیری سیاست خارجی شامل موضع گیریها، اقدامات وانجام عمل هایی است که در تعین واجرای سیاست خارجی از طرف دولت ملی صورت میگیرد. "مفهوم سیاست خارجی درهرکشور مربوط به تدوین، اجرا وارزیابی تصمیم گیری هایی میگردد، که از دیدگاه خاص آن کشور، جنبهی برون مرزی پیدا میکند." ( رویان و امیری ،1392 :147 )
مبحث دوم: گذشته ی سیاست خارجی
سیاست خارجی به شکل غیر دموکراتیک ودموکراتیک بیشتر قابلیت بررسی را دارد. گذشته های دوری سیاست خارجی بر میگردد بر دایره ای غیر دموکراتیک بودن آن که ازیک طرف دولت ملی وجود نداشت واز طرف دیگر، استعمار اراضی وتسلط سرزمین ها از طرف امپراتوران صورت میگرفت.
از انقلاب فرانسه به بعد، ملی گرایی تدریجاً پیوند به عناصر دولت مداری گردیدکه سیاست خارجی دیگر بازتاب یافتهی خواست ها واحساسات ملی می باشد. در پایان قرن نزدهم، مردم مسائل حاد سیاست خارجی میشوند تا اینکه در قرن بیستم، سیاست خارجی به مرحلهی دموکراتیک میرسد. با شکل گیری جهان دو قطبی، نبرد کشورهای سرمایه داری وکمونیستی بصورت اندیشهای یا در تقابل قرار گرفتن دو ایدیولوژی"سرمایه داری وکمونیستی" آغاز می شود. مگرسیاست خارجی، در عصر کنونی حق حاکمیت دولت ها را در مسائل داخلی آن مطرح میکند. دولت ها از حاکمیت مطلق داخلی برخورداراند. مگر حاکمیت خارجی آن ناقص است بدلیل اینکه در سطح بینالملل دولت ها از حاکمیت مطلق برخوردار نیستند. به رغم اینکه میتوانند منافع ملی شان را در حوزه بینالملل دنبالکنند.
مبحث سوم: اهمیت سیاست خارجی
تمامیکشورها نیا زمند خطوطی هستند که جهت گیری وموقف شان را نسبت به کشورهای دیگر، سازمان های بینالمللی یا منطقهای مشخص کند. این کار زمانی صورت میگیرد که منافع کشورها در بیرون مرزی قرار گیرد تا کشورها را ملزم به ایجاد رابطه سازد. در این صورت تصمیم دولت ها نسبت به سیاست خارجی جدی تر تلقی میگردد.
سیاست خارجی کشورها بیشتر متأثر از افکار عمومی است. افکار عمومی میتواند دولت را برای بازنگری سیاست های خارجیاش به چالشکشاند. " البته به حرکت در آوردن افکار عمومی ملی درحمایت از سیاست های خارجی برای حکومت کافی نیست. حکومت همچنین باید از حمایت افکار عمومی سایر کشور ها از سیاست های خارجی و داخلی اش بهره مند شود. لزوم این مسئله ناشی از دگرگونیهایی است که اخیراً درماهیت سیاست خارجی بوجود آمده است. سیاست خارجی در عصر ما نه تنها با سلاحهای سنتی دیپلماسی وقدرت نظامی تعقیب می شود، بلکه از سلاح جدید تبلیغات نیز بهره میگیرد. زیرا امروز منازعه قدرت در صحنه بینالملل تنها منازعهای برای تفوق نظامی وسلطه سیاسی نیست، بلکه به معنای خاص، تلاش برای رسوخ در اذهان انسانها است. بدینترتیب، قدرت یک دولت نه تنها به مهارت دیپلماسی وتوان نیروهای مسلح آن بستگی دارد، بلکه وابسته به جاذبه فلسفه سیاسی، نهادهای سیاسی و خط مشی های سیاسی آن برای سایر ملتها است. این امر خصوصاً در مورد ایالات متحده و شوروی صدق میکند." (مورگانتا، ترجمه مشیرزاده، 1389262-263:)
مبحث چهارم: هدف سیاست خارجی
هدف که در سیا ست خارجی بوسیله دولت ها دنبال میشود همانا منافع ملی است. منافع ملی کشورها به طور کل یکسان نیست، چون منافع ملی هرکشور وابسته به شرایط ومقتضیاتی است که کشورها با توجه به موجودیت های جامعه آن را احساس میکنند. یعنی شرایط همچون جنگ وصلح یا حالت دیگری که بیشتر اعمال فشار میکند بر تصمیم گیری های دولت ها، منفعت کشور را متأثر می سازد. بطور مثال در سال1938 چکسلواکیا به جای مقابله با هیتلر، قسمتی از خاک خود در ناحیه سورت چشم پوشی نمود. یا دنمارک درسال1940 بنابر اولتیماتوم آلمان اجازه پیاده شدن قوای هیتلر را درآن کشور صادرنمود. بتأسی از این توجیهکشورها بخاطر منافع ملی باید از منفعت های دیگری بگذرد. در یک نگاه کلی، کشورها به دنبال این اهداف هستند: «حفظ موجودیت یاحفظ قلمرو، رفاه ملی، امنیت، پرستیژملی، کسب قدرت، حفظ و بسط ایدئولوژی." (خوشوقت،1382 :153) اینکه منافع ملی چیست؟ طی پاراگراف جداگانه به آن می پردازم.
منافع ملی عبارت است از، دستهای از منافع یک ملت که توسط دولت تشخیص داده می شود. تثبیت منافع ملی برای کشورها در هر عصر متغیر است، همان طوریکه "بعد از سقوط اتحاد جماهیر شوروی ناتو دیدگاه دیگری را برای جستجوی منفعت ملی امریکا در دنیا داد. چون منافع ملی مشرح سیاست خارجی یک کشور برای ایجاد رابطه با کشور های دیگر و ایجاد مناظره ها است. امریکا توانایی خود را برای تثبیت منافع ملی خود در عرصه تجارت فراملی، ترانزیت و تشخیص اقوام سرزمین امریکا از دست داد. آن طوریکه بعد از جنگ سرد در ویتنام افکار عمومی تاثیرگذار بر بیرون شدن از ویتنام بود جلو امریکا را نیز درصورت مشخص نکردن موضوعات متذکره درسرزمین های دیگر خواهد بست. (جوزف، بازنگری منافع ملی:1999). در زندگی نوین سیاسی تشخیص منافع ملی در میان سیاستمداران ودانشمندان سیاسی بصورت عام آن وجود پیدا کرده است. هر ذهن تغییر سیاست خارجی و باز نگری منافع ملی را باز تاب میدهد مگر، نظر معمول و مورد قبول که معیار برای منافع ملی تعیینکند وجود ندارد. اما در زبان چینی ها، منافع ملی دو مفهوم دارد؛ اول، منافع ملی که درمحتوای سیاست گذاری های روابط بینالمللی دولت است. دوم، منافع ملی اعتماد ملت برداشتن روابط بینالمللی دولت متبوع شان است. People's Press, 1977, p. 274)). منافع ملی کشور ها تنها محدود به مرز های سرزمین شان نیست بل فرا مرزی است، ثبات نظام خود را حفظ کند وامنیت شهروندان خود را تأمین کند. همان طوریکه " چین گروه نظامی را درکوریا در سال 1950 برای مقاومت در برابر امریکا ودر ویتنام در سال 1960 بخاطر حمایت ویتنام ومقاومت ویتنام در برابر امریکا فرستاد تنها هدف هردوحفظ ثبات وامنیت چین بود." 1984,China Handbook Series – Economy) . منافع ملی توسط هانس مورگانتا نظریه پرداز واقیع گرا برای تحلیل رویکرد های روابط بینالملل مطرح شد. بر مبنای این تحلیل مورگانتا مؤسس کمیته ملی و بانی نظریه پرداز منافع ملی معرفی شد. منافع ملی در پی آن است که تا منافع کشور ها را در محتوای سیاست خارجی در بیرون از کشور دنبال کند.
انواع منافع ملی
1.منافع موازی: در این نوع منافع به رغم آنکه هر یک از طرفین در صدد تحصیل آن از طریق همکاری یا عدم همکاری با دیگران است، به بروز تعارض میان دولتهای ذی نفع منجر نمی شود.
2. منافع تعارض: تحصیل این نوع منافع با مناقشه و ستیزش همراه است و اهداف متعارض هر یک از طرفین به منزله بی توجهی به خواستهای دیگری تلقی می شود؛ به گونهای که امکان برقراری هرنوع سازش و توافقی میان دولت های ذینفع از بین میرود و چنانچه عوامل بر هم زننده تعادل سیستم مرتفع نشوند، چه بسا دولتهای متعارض به مواجهه مستقیم نظامی علیه یکدیگر کشیده شوند.
3. منافع مشترک: به آن گروه ازمنافع گفته میشود که به تنهایی توسط یک دولت تأمین نمیشوند و تحقق آنها صرفاً از طریق همکاری و برقراری اتحاد ها با سایر واحد های سیاسی امکان پذیر است.
4. منافع اختلاف زا: این نوع منافع در مقایسه با منافع متعارض عمق کمتری دارند و معمولاً در حالتی ظاهر می شوند که هر یک از دولتهای در صدد کسب مناطق نفوذی برای خود باشد. شاید بتوان تنش زدایی را در چهار چوب منافع موازی، همکاریها را بر اساس وجود منافع مشترک، و بالاخره جنگ سرد را بر مبنای منافع اختلاف زا تبیین کرد. ( قوام،1391: 144-145).
در نتیجه اهداف کلی را که دولت ها دارند قرار ذیل نگارش شده است:
1. اهداف که عکس العمل مردمی دارد: مانند حفظ قلمرو، امنیت، اعتقادات دینی وارزش های موجود جامعه.
2. اهداف که جنبه اقتصادی دارد: مثل جلب سرمایه گذاری های خارجی درداخل کشور یا سرمایه گذاری درخارج از کشور و یا هم واردات و صادرات جهت بهبود اقتصاد کشور.
3. اهداف که جنبه معنوی دارد: مثل ورود یا صدور تکنالوژی یا نوآوری های علمی.
4. اهداف انکشافی: بازسازی تعمیرات دولتی، اعمار سرک، ایجاد کلنیک های صحی ...
5. اهداف ضروری واهداف طولانی :
الف) اهداف ضروری: مثل سرایت ویروس ها وطلب کمک ازکشورهای خارجی برای واکسین نمودن افراد یا طلب ادویه جات ضروری جهت اعلاج افراد که مصاب به آ ن میگردند.
ب) اهداف طولانی: اهداف که به طور همیش تصور آن وجود دارد مثل اهداف معنوی.
6. اهداف اولیه: بیشتربخشی از اهداف عکس العملی را کنار میزند طوریکه در هدف سیاست
خا رجی؛ از شرایط پیشآمده در چکسلواکیا ودنمارک تبیین شد. اما این مسئله امروز تاجایی رفع گردیده است.
7. اهداف ایدیولوژیک: تصور و اندیشه های سیاسی واقتصادی ... است که بوسیله کشورها بخاطر توسعه آن پی گیری می شود، مانند: اندیشه کمونیستی، امپریالیستی، فاشیستی وامثال آن .
هالستي عقيده دارد كه با درنظر گرفتن سه معيار فوق، هدفهاي ملي كشورها را ميتوانيم به نحو ذيل تقسيم بندي كنيم: ( مهدوی،1375:صص45-48)
1ـ هدفهاي اساسي يا اوليه . 2ـ هدفهاي متوسط يا درجه دوم. 3ـ هدفهاي جهاني دراز مدت.
مگرامروز پدیده جهانی شدن بطرف جاسازی نظام های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی وتحول اجتماعی اهداف دولت ها را در برون مرزی رقم میزند. چشم انداز دولت های غربی برتحول نظام های سیاسی کشورها و دست پیدا کردن بر منابع انرژی و معادن آن مورد توجه قرار گرفته است.
مبحث پنجم: تفاوت ها
1. سیاست و سیاست خارجی
الف) سیاست خط مشکلی یک دولت بوده که نشان دهنده پیشبرد اموردولت در مسایل داخلی و خارجی می باشد. در حالیکه سیاست خارجی شامل خط مش عمومی است .
ب) سیاست مفهوم وسیع دارد. در حالیکه سیاست خارجی مفهوم محدود از خود ارائه میدهد.
2.سیاست داخلی و سیاست خارجی
الف) از نظر قلمرو: سیاست خارجی موضعگیری و جهت گیری هایش را در بیرون از مرز های داخلی تعریف میکند. در حالیکه سیاست داخلی شامل موضع گیری های داخلی می باشد.
ب) از نظر حا کمیت: در سیاست داخلی دولت ها از حاکمیت تام بر خوردار است. در حالیکه در خارج از قلمرو دارای حاکمیت ناقص می باشد.
ج) ازنظر ابزاری: ابزار های که در سیاست داخلی وجود دارد (قانون، مجازات، توصیه، اخطار. )
ابزار سیاست خارجی متفاوت تر از آن می باشد (دیپلماسی، اقتصاد، تبلیغات، نظامی. )
3.دیپلماسی و سیاست خارجی
سیاست خارجی به عنوان هدف پیگیری میشود. در حالیکه دیپلماسی وسیله ای است برای رسیدن به هدف.
4.سیاست خارجی واصول روابط بینالملل
سیاست خارجی برمبنای منافع ملی ودرمطابقت به قانون داخلی درقبال دولت ها وسازمان های بینالمللی تعیین میشود. قسمیکه ماده هشتم قانون اساسی افغانستان بیان میکند: دولت سیاست خارجی کشور را بر منبای حفظ استقلال، منافع ملی و تمامیت ارضی و عدم مداخله، حسن همجواری، احترام متقابل و تساوی حقوق تنظیم می ماید. در حالیکه روابط بینالملل در یک نظام بین المللی تنظیم میشود که مشمول اصول و یا قواعد حاکم بر روابط دولت منطبق به رویه بینالمللی و قواعد بینالمللی می باشد.
5.سیاست خارجی وسیاست جهانی
برای فهم سیاست جهانی باید نسبت به عدم قطعیت پدیده ها، ناقص بودن معرفت انسانی و چون و چراهای جامعه انسانی وسیاست شکیبا باشیم و پدیده ها فوق العاده پیچیدهاند. درحالیکه سیاست خارجی نسبتاً مشخص تر قابلیت نگاه را دارد مانند عنصر جمیعت منابع اقتصادی و طبیعی .
6.سیاست خارجی و سیاست بینالملل
سیاست بینالملل در پی کسب وحفظ قدرت در صحنه بینالمللی است در حالیکه سیاست خارجی در تداوم سیاست داخلی در پی منافع ملی است، حفاظت و حراست از استقلال، تمامیت ارضی، تامین امنیت، رفاه، پرستیژ و مانند این موارد که در قانون اساسی افغانستان نیز تصریح یافته است.
7.سیاست خارجی و روابط خارجی
سیاست خارجی شامل موضع گیری و جهت گیری یک دولت در قبال دولت ها و سازمان های بینالمللی برای تعیین موقف است. مانند، بی طرفی، عدم تعهد... درحالیکه روابط خارجی مشمول انواع روابطی مانند تجارتی، اقتصادی، فرهنگی، تکنالوژی، همکاری های تحصیلی مانند بورسیه های تحصیلی، بهداشتی، محیط زیستی و سائیر این موارد می باشد.
8.سیاست خارجی وروابط بینالمللی
روابط بینالمللی از روابط میان ملت های مختلف با ساختار های متفاوت مانند؛ روابط میان کشورها، سازمان های بینالمللی دولتی، سازمان های بینالمللی غیردولتی، شرکت های چندملیتی، سازمان های مردمی وروابط نهادهای دیگری صحبت میکند. درضمن یک بحث دانشگاهی می باشد. درحالیکه سیاست خارجی عبارت از کنش و واکنش دولتی در قبال دولت ها و سازمان های بینالمللی می باشد.
مبحث ششم: ویژگیهای سیاست خارجی
سیاست خارجی هر کشور بر خاسته از نیازمندیهای جامعه، تأثیر پذ یری افکار عمومی وگروه های فشار، با کنش و واکنش واحد های سیاسی دیگر می باشد. در کل می توان مشخصاتی را برای سیاست خارجی قرار زیر عنوان کرد:
1 -منافع ملی مورد توجه آن است.
2- سیاست خارجی برخوردار از اهداف فرعی وکلی می باشد.
3- سیاست خارجی بریافته از سیاست عمومی می باشد.
4- ارتباط درونی میان سیاست خارجی و سیاست عمومی بر قرار است.
5- در تأثیر پذیری آن افکار عامه وگروهای فشار دخیل است.
6- ساختار جامعه بینالمللی و تحول جامعه بینالمللی موجب تغیر و جهت گیری سیاست خارجی میگردد.
مبحث هفتم: ابزار های سیاست خارجی
ابزار های سیاست خارجی زمینه ی رسیدن به هدف را تعیین میکندکه قرار زیر تحریر میشود:
1- دیپلماسی 2- اقتصاد 3 - تبلیغات- فرهنگی 4- نظامی.
1- دیپلماسی: از ریشۀ یونانی diploma که صفحه یا هر برگ لوله معنی از خود ارائه میدهد اخذ شده و معمولاً به اسنادهای که دول به امضا میرسانند و به منظور حل اختلافات مسلامت آمیز آن ا ستفاده میکنند، گفته میشود. بدون اینکه با هم در ستیز قرارگیرند با گفتگو و مذاکره به حل مطلب می پردازند. در افاده دیگری به اسنادهای که با مهری بالاترین مقام یک کشور به اشخاص سمت دیپلمات میدهد نیز اطلاق میگردد. مهم ترین تعابیر و تفاسیری را در مورد دیپلماسی به صورت ذیل می توان طرح نمود:
1- اداره امور بینالمللی به وسیله سفیر و دیگر مأموران دیپلماتیک؛
2- ا داره امور بین دولت ها با وسایل مسالمت آمیز؛
3- شغل دیپلمات؛
4- هنر دیپلمات در اداره امورخارجی دولت با وسایل مسالمت آمیز به خصوص مذاکره وگفتگو. (صدر،1374: 4)
در نهایت دیپلماسی وسیلۀ اجرای سیاست خارجی است. دیپلماسی خود عنوان یک ابزار را دارد مگر از ابزارهایی دیگری نیز برخوردار است.
1- مذاکره: گفتگو یا تبادل سخنی است که توسط نمایندگان دولت [دیپلمات ها] صورت میگیرد. در صورت ضرورت؛ رئیس جمهور، وزیر خارجه و یا هم هیأت ویژه اشتراک می نمایند.
2- وعده: قولی است که یک دولت بخاطر موضوع خاص برای دولت دیگری میدهد.
3- پاداش:امتیازاتی است که یک دولت برای دولت دیگری اعطا ودولتی ازآن برخوردار میگردد.
4- ترغیب: تشویق یک دولت برای انجام و یا ابا از کاری. به طور مثا ل: کشور امریکا نمی خواهد کوریای شمالی به تولید سلاح هستۀ بی پردازد. مگر راکتورهایی را بخاطر تولید انرژی به کوریای شمالی اعاده می نماید.
2- ا قتصاد: از این ابزاردولت ها بخاطر اجرای سیاست خارجی خود کار میگیرند. امتیاز مالی وغیر مالی، اعطاء وام یا خود داری از آن، صدور تکنالوژی و یا خود داری از آن، تحریم های اقتصادی.
3- تبلیغات: تبلیغات نیز به عنوان ابزار سیاست خارجی وجود دارد. از طریق تلویزیون، رادیو، مجلات،
روزنامه ها، انترنت،کتب صورت میگیرد، و بیشتر تاثیر ذهنی بر افکار عمومی دارد.
4- نظامی: به عنوان آخرین ابزار سیاست خارجی بکار میرود، کاربرد آن نیازمند بیان دلیل مؤجه است. از این ابزار امریکا علیه عراق به دلیل دست داشتن عراق به سلاحهای هستۀ استفاده نمود که منجر به تصرف عراق و اعدام ریس جمهور عراق صدام حسین گردید. از این ابزار برای دفاع مشروع، حفظ صلح و امنیت ملی مورد استفاده قرار میگیرد.
لیکن در گذشته بیشتر این ابزار مورد کاربرد امپراتوران، کشورهای توسعه طلب و یاهم استعمارگران بود. ولی امروز این ابزار بیشتر مورد استفاده قرار ندارد چون پیدایش موشکها، سلاحهای ا تمی و راکت های قاره پیما، به عنوان وسیله بازدارندۀ این ابزار تجلی نموده وکشورها را در حاشیه استفادۀ این ابزارقرارداده است.
مبحث هشتم: جهت گیری سیاست خارجی
جهت گیری در سیاست خارجی موقف دولتی را در نزد دولت های دیگر در هر شرایط و وضعیتی تعیین میکند. دولت ها از موقف های متفاوتی نسبت به همدیگر برخورداراند که قرار زیر تحریر میشود:
1- بی طرفی: وضعیتی که کشورها یا دول موقف خود را در صحنۀ بینالمللی ویاهم دروضعیتی به طور دایم بر سائیرین مشخص سازد. (سیف زاده، 1382:99). سویس یگانه کشوری است که تاکنون از این موقف برخوردار است.
همین طور کشورما افغانستان درجنگ جهانی دوم زمانیکه هتلربه پولند حمله نمود موقف خود را مشخص ساخت و موقف بی طرفی را اختیار نمود.
کشورهای که درحالت بی طرفی خود را قرار مید هند باید تابع الزامات ذیل باشند:
1. نباید اجازه ایجاد پایگاه نظامی به کشوری در خاک کشور خود دهد،
2.نباید به پیمان نظامی بی پیوندد،
3.نباید اجازه عبور عساکر متخاصم را از خاک خود دهد ،
4.نباید به حمله نظامی توسل جوید، جزبه دفاع ازصیانت خویش .
2- عدم تعهد: تبیین حالتی است که هیچ نوع تعهدی رانسبت به پیمان های نظامی ... یا به کشوری ازخود بجا نگذارد. در این صورت، روابط دوستانۀ خود راباطرفین درگیر حفظ می نماید. مانند جنبش عدم انسلاک.
اصول عدم تعهد:
1- احترام متقابل به تمامیت ارضی کشورها،
2- عدم مداخله به امور داخلی دولت های دیگر،
3- همزیستی مسالمت آمیز،
4- برابری ومنافع متقابل،
5- عدم تجاوز به دولت های دیگر.
در نهایت همه معتقدند: سیاست عدم تعهد در سیاست خارجی برمبنای اصل استقلال، آزادی عمل وانتخاب استوار است.
3- وابستگی: اتفاق یک کشور در بستر پیمان های نظامی وسیاسی.
4- انزواطلبی: نبود اشتراک یک کشور در وضعیتی مانند جنگ و یا حالتی دیگری .
یکی از موارد دیگر در جهان معاصر اصل عدم تهدید و توسل به زور است. "اصل خود داری از تهدید یا توسل به زور به وضوح در بند 4 ماده 2 منشور سازمان ملل متحد تدوین شده است. دولتها از کاربرد مستقیم یا غیر مستقیم نیروی نظامی خود داری خواهندکرد. یک جنگ تجاوزکارانه جنایت بینالمللی محسوب میشود وبرای دولت خاطی مسوولیت قانونی بینالمللی و برای افراد مجرم مسوولیت جنایی بینالمللی را در پی دارد. همچنین دولتها باید از تبلیغات به منظور جنگ تجاوزکارانه اجتناب کنند." ( مولرسن، ترجمه: منیژه اسکندری،1376155 -156: ).
مبحث نهم: مجریان سیاست خارجی
الف) دولت شاهی
1. شاهی مطلقه: در رأس تمام امور شاه می باشد.
2. شاهی محدود: گروهی از افراد نقش در تصمیم گیری ها دارند و شاه را محدود به تصمیم گیری های شان می نماید.
3. شاهی مشروطه: پارلمان تاثیر گذار است بر نقش تصمیم گیری های شاه.
ب) جمهوری
1. ریاستی: رئیس کشور بازیگر اول در سیاست خارجی حساب می شود. بعد وزیرانی دیگری مانند وزیر خارجه و یا هم وزیر دفاع. مانند امریکا.
2. پارلمانی: افراد که نقش بازی میکنند در سیاست خارجی؛ رئیس جمهورکشور، نخست وزیر، وزیر خارجه...
3. سفیران.
وظایف خارجی رئیسجمهور:اعلان جنگ وصلح، فرستادن سفیران، پذیرفتن سفیران وتوشیح معاهدات.
وظایف وزیر خارجه:وزیر خارجه هم دارای وظیفه داخلی است و هم خارجی. (سکندری،1377:صص 43-48)
وظایف داخلی: هدایت سیاست خارجی، اداره تشکیلات وزارت امورخارجه، ارتباط با نمایندگان دیپلوماتیک خارجی مقیم در پایتخت، حضور درمراسم دیپلوماتیک، انعقاد قرارداد ها، امضاء بعضی اسناد مربوط به روابط خارجی وسازمانهای بینالمللی، ارزیابی اوضاع بینالمللی وتهیه گذارش های مربوط به سیاست خارجی به رئیس دولت وغیره.
وظایف خارجی: داشتن ارتباط دایمی با سفارتخانه ها و قونسلگری ها درخارج از کشور و نظارت برآنها، حمایت از اتباع هموطن ومنافع آنها درکشورهای خارجی، ملاقات ها با وزرای امور خارجه، شرکت درکنفرانس ها و سازمانها ی بینالمللی، امضای قرارداد ها وغیره می باشد.
وظایف سفیر:( ماده 3 کنفرانس ویانا 1961)
1- نمایندگی دولت فرستنده نزد دولت پذیرنده،
2- حفظ منافع دولت فرستنده واتباع آن دردولت پذیرنده تاحدودی که درحقوق بینالملل پذیرفته شده است،
3- مذاکره با دولت یا حکومت دولت پذیرنده،
4- اطلاع از اوضاع واحوال وسیر وقایع در دولت پذیرنده، با استفاده ازکلیه وسایل قانونی وگزارش آن به حکومت دولت فرستنده،
5- بسط روابط دوستانه وتوسعه روابط اقتصادی، کلتوری وعلمی میان دولت فرستنده و دولت پذیرنده.
نتیجه گیری
تعامل وارتباط دو عنصر که تعیین کننده خط مشی یک دولت در قبال دولتها وسازمانهای بینالمللی است جهت گیری وموضع گیری دولت را در ورای مرزهای آن مشخص میکند. آنچه در موضع گیری دولت ها مطرح میشود تعیین جهت و موقف دولت است مانند بی طرفی، عدم تعهد، وابستگی وانزواگرایی که زمینه ای تعامل و ارتباط را ایجاد میکند. در تعامل وارتباط دولت ها متوجه تحقق منافع ملی شان است.
منافع ملی دسته ای از منفعت های یک ملت است که توسط دولت تشخیص داده میشود. منافع ملی وابسته به شرایطی همچون جنگ و صلح می باشد. بطور مثال ، در سال1938 چکسلواکیا به جای مقابله با هیتلر، قسمتی از خاک خود در ناحیه سورت چشم پوشی نمود. یا دنمارک درسال 1940بنا بر اولتیماتوم آلمان اجازه پیاده شدن قوای هیتلر را در آن کشور صادرنمود. امروزه دولت ها از روابط متنوعی برخورداراند که همچون اصطلاحاتی مانند روابط خارجی، روابط بین الملل، اصول روابط بینالملل وسیاست بینالملل نیز کاربرد مفاهیمی در روابط دارند. بناءً گاهی مغالطه میان مفهوم این اصطلاحات با سیاست خارجی بوجود میآید در حالیکه، هریکی آن معنی و مفهوم ویژه ای خود را دارند. بناءً آنچه طرح موضوع است چیستی و مفهوم سیاست خارجی است. سیاست خارجی به عنوان یک هدف درمحور منافع ملی می چرخد، که با ابزار هایی همچون دیپلماسی، اقتصادی، نظامی وفرهنگی تحقق پذیرمیشود. تحقق آن توسط مجریان و یا بازیگران سیاست خارجی صورت میگیرد. در نتیجه، چیستی و مفهوم سیاست خارجی به عنوان پرسش این پژوهش مبیین تعریف سیاست خارجی است، که بدین اساس میتوان سیاست خارجی را این گونه تعریف کرد؛ سیاست خارجی به مجموعه برنامه های پیش طرح شده ای اطلاق میشود که شامل جهت گیریها، موضع گیری ها، اقدامات و انجام عمل هایی است که یک دولت در قبال دولت ها و سازمان های بینالمللی برای دستیابی به هدف در چهارچوب منافع ملی اتخاذ میکند.
پایان
منابع و مأخذ:
الف) منابع فارسی
1.اسكندری، محمدحسین. (1377). درآمدی بر حقوق اساسی تهران، وزارت امور خارجه، صص 43-48.
2. بشریه، حسین. (1383) . آموزش دانش سیاسی، تهران ، مؤسسه معاصر نگاه، ص 215.11.
3. بروس، راست، و استار هاروی. (1385). سیاست جهانی، مترجم: علی امیدی ، تهران ، وزارت خارجه، ص246.
4. جیمز، باربر، و اسمیت، مایکل .( 1374) . ماهیت سیاستگزاری خارجی، ترجمه : حسین سیف زاده ، تهران، نشر قومس، ص 15.
5. خوشوقت، محمد حسین.( 1382). تجزیه وتحلیل تصمیم گیری در سیاست خارجی تهران ، مرکز چاپ وانتشارات وزارت خارجه ، ص 153.
6. رویان، عبدالقدیر، وامیری، ضیاالحق.( 1392). جغرافیای سیاسی جهان، کابل، انتشارات سعید، ص 147.
7. سپنتا .(1387) . طرح خطوط کلی سیاست خارجی افغانستان ، ص 2.
8.. سیف زاده، سید حسین. (1382). مبانی ومدلهای تصمیم گیری درسیاست خارجی، تهران، چاپ و انتشارات وزارت خارجه، ص99.
9. صدر، جواد. ( 1374) . حقوق دیپلماتیک وکنسولی، تهران، مرکز انتشارات دانشگاه تهران، ص4.
10. علی بابایی، غلام رضا. (1329). فرهنگ سیاسی آرش، تهران، انتشارات آشیان، ص 359.
11. قوام، سید عبدالعلی. ( 1391). اصول سیاست خارجی و سیاست بین الملل، تهران ، صفحه 144- 145.
12. کنفرانس ویانا (1961) دیپلماتیک.
13. مورگنتا، هانس.جی. (1389). سیاست میان ملتها، ترجمه: حمیرا مشیرزاده، تهران ، وزارت امور خارجه دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، صص 262-263.
14. مولرسن، آرا. (1376). " اصل عدم تهدید و توسل به زور در جهان معاصر" ترجمه: منیژه اسکندری، مجله سیاست خارجی، تهران، شماره517 ، سال 137، صص 155- 156.
15. هوشنگ مهدوي، عبدالرضا.( 1375). سياست خارجي، تهران، وزارت امور خارجه، صص 45-48.
ب) منابع انگلیسی
.16By Joseph S. Nye, JrRedefining the National InterestFrom our July/August 1999 Issue CONFUSION AFTER KOSOVO.
.17China Handbook Series - Economy, (Beijing: Foreign Languages Press, 1984), p. 395
.18Selected Works of Mao Zedong, vol. 5, People's Press, 1977, p. 274.