تمام عوامل نا امنی در کشور

 

ماستر میرحسین "تلاش"

استاد دانشگاه

 

         همسایگان افغانستان با تبانی وسیاست های متضاد با غرب همواره چگونه زیستن ما را از زندگی سیاسی آغاز تا زندگی عادی تعیین می کنند. بویژه پاکستان کشوری است که از نظرنزدیکی فرهنگی وعقیدتی با افغانستان بیشترین تاثیرات سؤ خود را اعمال می کند. ازجذب کودکان در مدارس پاکستان شروع تا فرستادن انتحاری، ایجاد شبکه های ترویستی بر ضد مردم افغانستان، مسدود ساختن راه ترانزیت و صادر کردن امتعه وکالاهای بی کیفیت یا مواد خوارکه سمعی شده را به این کشور صادرمی کند. ایجاد تنش میان دولت افغانستان وپاکستان ونزدیک شدن افغانستان با هند قبل از همه فضای زندگی را برای مردم ما وخیم وخطرناکتر می سازد. ایران کشوری دیگری درهمجواری ما با تضاد سیاست های پاکستانی وامریکایی بنحوی در تغییر وتعیین سیاست خارجی ما همچنان در موضع گیری کشورهای ایران ستیز در افغانستان نقش با اهمیتی را بازی می کند. روسیه کشوری دیگری در منافع موازی ایران در سیاست های خارجی، امریکا وپاکستان ستیزی در افغانستان تاثیرگذاری خود را نشان میدهد. بویژه در این اواخر، حملات نظامی روسیه در سوریه خشم امریکا را برانگیخته است. روسیه در حال حاضر مقابله نظامی به صورت غیر مستقیم با امریکا دارد که تاثیرات عمیق خود را در مورد افغانستان بجا می گذارد. از آن جمله می توان اشاره به نا امنی شمال کرد که  بنحوی روسیه در  تهدید تروریستان قرار گیرد، همانگونه در جنوب وغرب افغانستان ایران تا سال گذشته از جغرافیای افغانستان و در عراق از طرف داعش مورد تهدید بود. از جانب دیگر، تحریم کالاهای ایرانی برای امریکا نتیجه بخش بود تا به توافقه نامه هسته ای با ایران دست پیدا کردند به مثل ایران از این به بعد روسیه در خط قرمز موضع گیری های امریکا قرار دارد. بدین دلیل،      نا امنی در شمال افغانستان توسعه وگسترش پیدا خواهد کرد. چین به عنوان ابر قدرت اقتصادی در منطقه برای هند، پاکستان، کشورهای همسایه ومنطقه وغربی ها هراس آفرین است که از نظر اقتصادی افغانستان وابستگی به این کشور پیدا نکند. غربی ها در برابر ایران، چین وروسیه ومحاصره قرار دادن روسیه وایران از راه ترانزیت افغانستان به کشورهای آسیایی مرکزی وخلیج فارس نفوذ که در دولت افغانستان دارد جایگاه اول را به خود اختصاص داده است. جهت گیری سیاست خارجی هر کشوری در مورد همدیگر، افغانستان را به عنوان میدان  نبرد سیاسی وجنگ قرار داده است. از سوی دیگر، رهبران حزبی یا قومی ودولت مردان این کشور متأسفانه پرورش یافته دولت های همسایه وغرب همچنان مورد حمایت شان است. آنچی قانون اساسی افغانستان در ماده چهارم تبیین نموده که حاکمیت از آن مردم افغانستان است برخلاف اراده مردم حکومت های تحمیلی در این کشور مستقر شده برخلاف توقع ومنافع ملی تصمیم گیری دارند.

          کشورهای همسایه وغرب ورهبران پرورش یافته این کشورها در دولت افغانستان مردم را  بی باور به دولت داری وحکومتداری خوب ساخته است. با این توجیه، انتخابات 2014 نه تنها برای مردم افغانستان بلکه برای جهانیان نشان داد که اراده این ملت مطابق قانون اساسی توسط کشورها و دو نامزد سلب وآن ها تصمیم گیر شدند. به عوض اینکه ماده چهارم قانون اساسی افغانستان ورأی مردم سرنوشت این ملت را تعیین می کرد، بلکه جان کری وزیر خارجه امریکا ونظرموافق کشورهای همجوار با ایجاد حکومت وحدت ملی به سر نوشت ما رقم زد. از نظر تیوری در بی ثباتی الگوهای سیاسی در مدل ساختارگرایی داریم که هرگاه الگوی پذیرفته شده برخلاف قانون موجود طی مصلحت از میان برود دیگر آن ساختار بی ثبات خواهد شد. همچنان از نظر کارکردی هرگاه نیاز های مردم به عنوان داده ها وارد حکومت شود مرجیع تصمیم گیری وجود ندارد که بازده خوب برای مردم تقدیم کند. همین است که حکومت در تصمیم گیری های خود ناکام بوده وجنگ بر تقسیم قدرت تا آخر وجود خواهد داشت. نبود اراده سالم و واحد باعث خواهد شد تا کشور به طرف نا امنی جهت داده شود ومیزان بیکاری افزایش پیدا کند. این همه نابسامانی وپراگندگی ها ناشی از سیاست های کشورهای همسایه وغرب در ایجاد تفرقه وکینه میان مردم افغانستان است. این ملت به انواعی از انگیزه وذهنیت ها ازهم متلاشی شدند که امکان هم پذیری را در هر موضوع از خود دور می سازد. مثال بارز همان شناسنامه های الکترونیکی از همه برجسته است که تذکر داد. درچنین حالتی برای هر شهروند زیستن وزندگی کردن در این کشور حینی کارهای طاقت فرسا است، الزام به ترک کشور خواهند شد. درب شرکت ها وکارخانه های تولیدی نوزاد در این کشور با پالیسی موجود مسدود خواهد شد، زمینه سرمایه گذاری از تجاران سلب و وابستگی تجارتی واقتصادی ما به کشورهای همسایه بیشتر خواهد شد. در این صورت جز تنظیم میزان واردات کالاهای تجارتی از چند کشور ما را کمک خواهد کرد تا وابستگی مطلق به کشوری خاصی پیدا نکنیم در غیر آن، ضعف بزرگی که دولت از نظر وابستگی به یک کشوری پیدا کند سرنوشت خود ومردم را در باد خواهد داد. مدل که در وابستگی مطلق اقتصادی وتجارتی برای افغانستان وجود دارد کشور پاکستان است. بناءً دولت افغانستان سعی نماید تا از وابستگی مطلق پاکستان خود را نجات وبدیل دیگری با کشورهای همسایه مانند ایران، روسیه، چین، هند وکشورهای آسیایی مرکزی انتخاب نماید. برای افغانستان بسا مشکل خواهد بود که متکی بر کشوری خاصی باشد اگر چنین باشد دیگر تحت تاثیر سیاست خارجی آن کشور دولت افغانستان قرار خواهد داشت همان طور یکه در حال حاضر زیر سایه دولت پاکستان زندگی داریم.

       از هر نظر وموضوعی اگر دولت افغانستان ومردم این کشور را مورد مطالعه قرار دهیم زندگی مردم را کشورهای همسایه وغرب تعیین می کنند که این مردم چگونه زندگی کنند؟ چگونه یک دولت داشته باشند؟ وکی بر این مردم حکومت کند؟ از مردم عزیز خود جداً خواهش می کنم که به تبعیض، کینه وعداوت وتفرقه نقطه پایان گذارید سرنوشت را خود بر دست گیرید از دست درازی اجنبیان بر سرنوشت خود جلوگیری کنید. همچنان از دولت مردان ورهبران سیاسی تقاضا می کنم تا وابستگی سیاسی خود را با کشورهای همسایه ومنطقه وغرب بر ضد مردم خود پایان بخشیده قانون اساسی افغانستان راهکار خوبی برای رسیدن به قدرت را که انتخابات شفاف است تعیین نموده لطفاً خود را نامزد نمایید وحمایت مردم خود را بدست آورید از راه قانونی آن بر کرسی قدرت تکیه زنید.

والسلام